Persian Translation of Maya Mikdashi's 'Can Palestinian Men be Victims'

[Image by Arghavan collective blogspot] [Image by Arghavan collective blogspot]

Persian Translation of Maya Mikdashi's 'Can Palestinian Men be Victims'

By : Maya Mikdashi

آیا مردان فلسطینی می‌توانند قربانی باشند؟ خوانش جنسیتیِ جنگ اسرائیل علیه غزه

هر صبح چشمانمان را بر لیست به‌روز شده‌ی قصابی می‌گشاییم: ١٠٠، ٢٠٠، ٤٠٠، ٦٠٠ فلسطینی کشته شده توسط دستگاه جنگ اسرائیل. این اعداد جزییات ناخوشایند بسیاری را می‌پوشانند؛ اکثریت مردم غزه یعنی یکی از پرجمعیت‌ترین و فقیرشده‌ترین مکان‌های جهان، پناهندگانی مهاجر ازسرزمین‌هایی‌اند که به لحاظ تاریخی به فلسطین تعلق دارند. غزه تحت محاصره‌ای قساوت‌بار است و هیچ جای آن از یورش اسرائیل در امان نیست. پیش از این "جنگ"، غزه شکلی از قرنطینه بود. جمعیتی به اسارت گرفته شده و به استعمار درآمده توسط توانایی اسرائیل در زیرپا گذاشتن قوانین بین‌المللی، بدون اینکه مجازاتی در کار باشد. مردمان غزه برای غذا، آب، دارو و حتی جا‌به‌جا شدن به اشغالگر خود وابسته‌اند. حتی در صورت برقراری آتش‌بس، غزه کماکان تحت استعمار، قرنطینه و محاصره باقی خواهد ماند؛ غزه کماکان زندانی رو باز، کمپی عظیم از پناهندگان، باقی خواهد ماند.

با این همه، یک نکته مدام از رسانه‌های غربیِ مستقر در غرب در مورد کشته‌شدگان تکرار می‌شود؛ بخش عمده‌ی فلسطینی‌های به قتل رسیده در غزه، شهروندان غیرنظامی‌اند. منابع می‌گویند شمار چشمگیری از آنان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند. کشتار زنان و کودکان دهشتناک است، اما در تکرار این حقایقِ آزاردهنده، یک چیز گم می‌شود؛ سوگواریِ عمومی برای مردان فلسطینی که به دست ماشین جنگ اسرائیل کشته شده‌اند.
در سال ١٩٩٠ سینتیا اِنلو عبارت "زنان-و-کودکان" (womenandchildren) را برای نخستین‌بار پیشنهاد کرد تا به کمک آن نحوه‌ی کاربرد گفتمان‌های جنسیتی در توجیه جنگ اول خلیج (فارس) را تحلیل کند (١). امروز باید مراقب چگونگی دست به دست شدنِ استعاره‌ی "زنان-و-کودکان" در ارتباط با غزه و به‌طور کلی فلسطین بود. این استعاره دستاوردهای گفتمانیِ شگرف بسیاری را صورت می‌بخشد، که از این میان دو مورد برجسته‌ترند؛ یک کاسه کردنِ توده‌وارِ زنان و کودکان در گروهی غیرقابل تمایز، که به واسطه‌ی "همانندیِ" جنسیت و جنس گردهم آورده شده‌اند، و بازتولید بدن فلسطینی مذکر (و به‌طور کلی‌تر بدن عرب مذکر) به مثابه خطری همیشگی. از این رو به موقعیت فلسطینی‌های مذکر (که شامل پسران پانزده سال به بالا و گاهی سیزده ساله می‌شود) به‌عنوان "شهروند غیرنظامی" همواره با ملاحظه و احتیاط نگریسته می‌شود.

این جنسیتی کردنِ جنگ اسرائیل علیه غزه با گفتمان‌های "جنگ علیه ترور" و به‌طور کلی‌تر (همان‌گونه که لاله خلیلی به شکلی متقاعدکننده در خصوص آن استدلال کرده) با استراتژی‌های ضد شورش و جنگ‌افروزی همسو است. در این چارچوب، کشتار زنان و دختران، و پسران نوجوان و خردسال مورد توجه قرار می‌گیرد، اما پسران و مردان بابت آنچه ممکن است در صورت اجازه‌ی ادامه‌ی حیات مرتکب شوند از پیش مجرم شمرده می‌شوند. به‌علاوه، این پسران و مردان نه تنها برای نظامیانی که آنها را به اشغال خود درآورده‌اند، بلکه برای آن زنان-و-کودکانی که حقیقتا شهروندان غیرنظامی/عادی هستند نیز خطری بالقوه تلقی می‌شوند. هرچه‌ باشد پسران جوان در نهایت ممکن است تبدیل به افراط‌گرایانی خشن شوند. [پس] جسم [آنان] را از میان بردار؛ پتانسیل را در نطفه خفه کن.

تنها به کمک چنین منطقی است که می‌توان قیافه‌ای جدی به خود گرفت و در قالب بیاناتی حول "سرنوشت" زنان و همجنس‌گرایانِ "تحت سلطه‌ی" حماس، به انتقادات مربوط به جنگ اسرائیل علیه غزه پاسخ داد. اخیرا یک سخنگوی اسرائیل به نورا عریقات که اسراییل را به دلیل تخطی از حقوق بین‌المللیِ بشر محکوم کرد، با دُرافشانی حکیمانه چنین پاسخ داد: "سرکار خانم، حماس به یک زن جوانِ آزادیخواه سکولار اجازه نمی‌دهد دیدگاه‌هایش را آنگونه که شما می‌توانید بیان کند. آنها به دوستان همجنس‌گرای من اجازه نمی‌دهند سکسوالیته خود را آزادانه ابراز کنند."

هدف از طرح چنین اظهاراتی بسیج گفتمان جنسیتیِ "جنگ علیه ترور" است؛ گفتمانی که از طریق لی‌لی به لالای حقوق فمینیستی و ال.جی.بی.تی گذاشتن، از واژگان تاثیرگذار لیبرالیسم آمریکایی سوءاستفاده می‌کند. این خودشیرینی‌ها به اسلام‌هراسی و جنگ اجازه می‌دهند که تحت لوای خیر جمعی و بین‌المللی ظاهر شوند. هرچه باشد این "ما" هستیم که از بیچارگان در برابر تاخت و تاز ستمگرانه مردان مسلمان و عرب دفاع می‌کنیم. لاله خلیلی به این می‌گوید: "بهره بردن از "داستان‌سراییِ" جنسیتی به منظور تمایز قائل شدن میان آنان که بایستی مورد محافظت قرار بگیرند، و آنهایی که باید هراسناک شمرده شده یا نابود گردند." گفتمان مذکور به اندازه‌ای قدرتمند است که گویی نیازی ندارد مبتنی بر حقایق باشد. این گفتمان فی‌الواقع، برحقایق چیره‌ گشته است.

ماشین جنگ اسرائیل، که شباهت بسیاری به ماشین جنگ ایالات متحده در افغانستان و عراق دارد، از کوییرها (دگرباشان جنسی) و زنان و کودکان فلسطینی محافظت نمی‌کند. [بلکه] آنها را در کنار عزیزانشان کشته، ناقص‌العضو کرده و خلع ید می‌کند، به این دلیل ساده که آنها فلسطینی هستند، و بنابراین کشتن آنها در برابر دیدگان جهانیان بی هیچ مجازاتی جایز است. امروز تفاوت بین زنان-و-کودکان فلسطینی و مردان فلسطینی در تولید اجساد نیست، بلکه در دست به دست شدن این اجساد در چارچوب‌های گفتمانیِ مسلط و جریان غالبی است که تعیین می‌کنند سوگواری عمومی برای چه کسانی در مقام "قربانیانِ" راستینِ ماشین جنگ اسرائیل جایز است. پس، شمار بسیار زیاد زنان-و-کودکان مرده کافی است تا رییس جمهور ایالات متحده و دبیرکل سازمان‌ملل را به تکاپو وادارد که اظهاراتی در "محکومیت" خشونت بیان کنند؛ ولی از کشتار، حبس و ناقص‌سازیِ مردان و پسران فلسطینی در دوران جنگ و آتش‌بس سخنی به میان نمی‌آید. 

در اسرائیل مردان، استعمارگران و حتی سربازان در قاب قربانیان تروریسم، خشونت و تعرض فلسطینی نمایانده می‌شوند. برای همه آنان سوگواری عمومی برگزار می‌شود. تقریبا به شیوه‌ای کاملا معکوس، با این که پسران و مردان فلسطینی (همان‌گونه که جمعیت زندانیان سیاسی و ترورهای هدفمند گواه است) آماج اصلی اسرائیل بوده‌اند، در رسانه‌های جریان اصلی مستقر در غرب آنها به چشم قربانیان تروریسم و تجاوز اسرائیل نگریسته نمی‌شوند. فلسطینی‌ها در تناقضی تلخ گرفتار شده‌اند که در آن برای انسان به شمار آمدن ناچارند بجنگند، و در دوران حیات و پس از مرگ تنها به‌عنوان قربانی سیاست‌ها و اعمال اسرائیل به رسمیت شناخته شوند.

معمولا جنس [بیولوژیک] را تصادفِ تولد می‌پندارند؛ هرچه باشد ما در مورد چگونگی رشدمان در رحم حق اظهارنظر نداشتیم. وقتی دیگران تصمیم گرفتند که ما با آلت مونث به دنیا آمده (پس مونث بوده‌ایم) یا با آلت مذکر به دنیا آمده (پس مذکر بوده‌ایم)، ما نمی‌توانستیم ابراز عقیده کنیم. به همین‌ترتیب، گناه اصلی بیش از یک میلیون غزه‌ای (همان گناهی که آنها را برای به قتل رسیدن، ناقص‌العضو شدن و بی‌خانمان گشتن، از هوا و زمین و دریا دسترس‌پذیر می‌سازد) این است که فلسطینی به دنیا آمده‌اند. کلمه "فلسطینی" آنها را تبدیل به تهدید و آماج می‌کند، همزمان که کلمات "زن" و "مرد" تعیین می‌کنند که [خبر] مرگ آنان چگونه می‌تواند منتشر شود. فلسطینی‌ها هیچ‌گونه انتخابی در فلسطینی به‌دنیا آمدن تحت سلطه‌ی استعماری اشغالگر و یا در کمپ‌های پناهندگی پراکنده در سرتاسر مرزهای دولت-ملت نداشته‌اند. این‌گونه نبوده که به انتخاب و خواست خود به غزه نقل مکان کرده باشند. به قول مالکوم ایکس، آنان به اسرائیل وارد نشده یا فرود نیامده‌اند؛ اسرائیل [است که] به [سرزمین] آنان آمده و بر سر آنان نازل شده است.

تاکید بر کشتار زنان-و-کودکان که به کار حذف پسران و مردان فلسطینی می‌آید ساختارها و توفیق‌های استعماری اشغالگرانه‌ی اسرائیل را هر چه بیشتر عادی‌سازی و نامرئی می‌کند. "شهروندان راستین" و "لایقان شهروندی" از پیش گزینش شده‌اند. مردان همواره مورد ظن هستند؛ [به سان] خشونت بالقوه‌ای که در گوشت انسان تجسد یافته. [اگرچه] حیات زنان و زندگی کودکان یک به یک و شخص به شخص خاتمه یافته باشد، این همه به شکلی توده وار درآمده و در زبان آمار مطرح می‌شود. فلسطینی‌ها به‌گونه‌ای تصویر می‌شوند که گویی حق انتخابی دارند؛ انتخابی میان تهدیدی برای اسرائیل بودن، و اگر نه، مستحق استعماری دائمی بودن که پشت عناوینی مانند "آتش‌بس" و یا حتی "صلح" فریبنده پنهان است.

ولیکن، در فلسطین لازم نیست اسلحه به دست بگیری تا انقلابی و یا "دشمن" اسرائیل باشی. لازم نیست اعتراض یا سنگ‌پراکنی کنی و یا پرچمی بیافرازی تا خطرناک باشی. لازم نیست به تونل‌های زیرزمینی برای غذا و داروی سرطان متکی باشی تا بخشی از زیرساخت شهروندیِ [غیرنظامیِ] تروریسم تلقی شوی. تهدید بودن برای اسرائیل آسان است؛ کافی است فلسطینی باشی. برای اسرائیل، فلسطینی‌ها یادآور این هستند که "دیگری"ای وجود دارد؛ [به سان] امری آزارنده، یک داغ، درکی آگاهانه یا ناخودآگاه از اینکه امکان وجودیِ "ملت یهود" یا "دمکراسی یهودی" به‌گونه‌ای گریزناپذیر به حضور و یا حذف دیگری گره خورده است.

بدین‌سان، یکایک مردان و زنان و کودکان فلسطینی در چارچوب زیرساختی گفتمانی و مادی زندگی می‌کنند که آنان را مورد شناسایی و سرشماری قرار می‌دهد، به انزوا کشانده و قرنطینه می‌کند، اشغال و از هم گسسته می‌سازد، از حقوق خود محروم کرده و امکان رشد را از آنان می‌گیرد، محاصره کرده و بی آنکه هیچ مجازاتی در بین باشد علیه آنان جنگ برپا می‌کند. این اعمالِ هر روزه دیگر ما را شوکه نمی‌کنند. اگر محو گشتن و عادی شدنِ مرگ تدریجی، نسل‌کشی، وابستگی و خشونت ساختاری جاری در حیات هر روزه در سرزمین‌های بومیان آمریکا یا قلمرو بومیان استرالیایی را در نظر بیاوریم، آن وقت دیگر عادی شدن این اتفاقات در فلسطین نیز برای ما عجیب نخواهد بود. در حقیقت، این عادی‌سازیِ استعمار اشغالگرانه اسرائیل است که موجب شده جنگ امروز علیه پناهندگانی که در زندان روباز غزه زندگی می‌کنند هم‌چون "واقعه"ای مجزا و قابل نکوهش عرضه شود. این توفیق استعمار اشغالگر است که از غزه به‌عنوان مکانی مجزا و متفاوت از سرزمین فلسطین صحبت می‌شود؛ گویی کرانه باختری و غزه دو موجودیت گسسته و قابل تفکیک از هم هستند و نه ملتی واحد که به واسطه‌ی اعمال استعماری از هم گسسته و به سرزمین‌هایی مجزا تبعید گشته‌اند.

جنگ امروز روی طیفی از خشونت‌های ساختاری و غیررسمی واقع شده که فلسطینی‌ها، چه ساکن غزه و کرانه باختری و چه شهروند اسرائیل، هر روز با آن مواجه‌اند؛ از انحصاری کردن منابع و کمبود آب گرفته تا تخریب خانه‌ها، و ایست‌های بازرسی و جاده‌های مختص شهرک‌نشین‌ها، و صحبت در خصوص "انتقال" مردم به زندان‌های در حال انفجار، و شهروندیِ درجه دو. سرزمینی که از رود (اردن) تا دریا (مدیترانه) روزی به فلسطین تعلق داشت، اکنون و اگرچه با درجات گوناگونی از کامیابی، به مستعمره‌های مهاجرنشین اسرائیلی بدل گشته است.

مردان و زنان و کودکان فلسطینی همگی یک مردم‌اند؛ مردمی که تحت محاصره و در شرایط استعماری اشغالگرانه زندگی می‌کنند. مرگ آنها نباید بر اساس آلت جنسی‌شان از هم تفکیک شود، تفکیکی که بازتولیدکننده‌ی سلسله مراتبی از قربانیان و مردگان جایزِ سوگواری است. بر روی این پلکان مرگبار، اسرائیلی‌های یهودی (از جمله سربازان و اشغالگران) مرتفع‌ترین مکان را تصرف می‌کنند [حال آنکه] مردان فلسطینی پایین‌ترین جایگاه را دارند. چنین سلسه مراتبی هم نژادی و هم جنسیتی است، چنین جفت کردنی موجب می‌شود زنان-و-کودکان فلسطینی صرفا در صحنه‌های خشونت یا "جنگ" پدیدار گشته و مورد سوگواری عمومی و بین‌المللی قرار بگیرند؛ امری که هرگز شامل مرگ تدریجی و خاموش آنان تحت وضعیت اشغال‌گرانه استعماری نمی‌شود؛ [یعنی] زمان‌مند بودنِ "آتش‌بس".

اصرار بر سوگواری عمومی برای تمامی کشته‌‌شدگان فلسطینی، چه مرد باشند و چه زن و کودک، چه در برهه‌های تعرض نظامی و چه در طول اشغال و استعمار هر روزه، به معنی پافشاری بر حق آنان برای زنده بودن پیش از هر چیز دیگر است.

 [This article was originally published as "Can Palestinian Men be Victims? Gendering Israel`s War on Gaza". It was posted in Persian on Arghavan collective blogspot]
 

 
[١] Enloe, Cynthia. "Womenandchildren: making feminist sense of the Persian Gulf Crisis." The Village Voice 25.9 (1990): 1990.
  • ALSO BY THIS AUTHOR

    • Maya Mikdashi, Sextarianism: Sovereignty, Secularism, and the State in Lebanon (New Texts Out Now)

      Maya Mikdashi, Sextarianism: Sovereignty, Secularism, and the State in Lebanon (New Texts Out Now)

      A convergence of so many things, starting with a conversation in a grad school class about religious conversion in the Middle East. The consensus in class was that this was considered apostasy, and not only illegal but dangerous in most of the region.

    • ألا يكون الرَّجل الفِلسطيني ضحيّة؟ جَندرة الحُروب الإسرائيلية على غزّة

      ألا يكون الرَّجل الفِلسطيني ضحيّة؟ جَندرة الحُروب الإسرائيلية على غزّة

      نصحو كل صباحٍ على تعداد قتلى جَديد: ذبحت آلة الحرب الإسرائيلية مئة أو مئتي أو أربعمئة أو ستمئة فلسطينيّ. تعكس الأرقام أعلاه عدة معلومات: أغلب أهل قطاع غزّة، أحد أعلى المناطق كثافة سكانية في العالم، لاجئون من فلسطين التاريخية.

    • Beyond the Lebanese Constitution: A Primer

      Beyond the Lebanese Constitution: A Primer

      All constitutions are flawed, even (or especially) those that are treated as particularly sacrosanct—such as the US Constitution. The recent protest movement in Lebanon, which began on 17 October 2019, has generated renewed interest in the Lebanese constitution—with a lot of what might be called “constitution talk” by both protestors and the political class. In this article, I focus on two issues that have renewed and stimulated much interest in the constitution: calls for (1) the removal of sectarian representation in parliament; and (2) a unified personal status law. I also offer a short history and ideological reading of the Lebanese constitution, stressing its contradictions. I end with a series of questions that push our political imagination beyond the constitution in its current form and toward a new social contract, one that actively responds to many of the protestors’ demands.

Past is Present: Settler Colonialism Matters!

On 5-6 March 2011, the Palestine Society at the School of Oriental and African Studies (SOAS) in London will hold its seventh annual conference, "Past is Present: Settler Colonialism in Palestine." This year`s conference aims to understand Zionism as a settler colonial project which has, for more than a century, subjected Palestine and Palestinians to a structural and violent form of destruction, dispossession, land appropriation and erasure in the pursuit of a new Jewish Israeli society. By organizing this conference, we hope to reclaim and revive the settler colonial paradigm and to outline its potential to inform and guide political strategy and mobilization.

The Israeli-Palestinian conflict is often described as unique and exceptional with little resemblance to other historical or ongoing colonial conflicts. Yet, for Zionism, like other settler colonial projects such as the British colonization of Ireland or European settlement of North America, South Africa or Australia, the imperative is to control the land and its resources -- and to displace the original inhabitants. Indeed, as conference keynote speaker Patrick Wolfe, one of the foremost scholars on settler colonialism and professor at La Trobe University in Victoria, Australia, argues, "the logic of this project, a sustained institutional tendency to eliminate the Indigenous population, informs a range of historical practices that might otherwise appear distinct--invasion is a structure not an event."[i]

Therefore, the classification of the Zionist movement as a settler colonial project, and the Israeli state as its manifestation, is not merely intended as a statement on the historical origins of Israel, nor as a rhetorical or polemical device. Rather, the aim is to highlight Zionism`s structural continuities and the ideology which informs Israeli policies and practices in Palestine and toward Palestinians everywhere. Thus, the Nakba -- whether viewed as a spontaneous, violent episode in war, or the implementation of a preconceived master plan -- should be understood as both the precondition for the creation of Israel and the logical outcome of Zionist settlement in Palestine.

Moreover, it is this same logic that sustains the continuation of the Nakba today. As remarked by Benny Morris, “had he [David Ben Gurion] carried out full expulsion--rather than partial--he would have stabilised the State of Israel for generations.”[ii] Yet, plagued by an “instability”--defined by the very existence of the Palestinian nation--Israel continues its daily state practices in its quest to fulfill Zionism’s logic to maximize the amount of land under its control with the minimum number of Palestinians on it. These practices take a painful array of manifestations: aerial and maritime bombardment, massacre and invasion, house demolitions, land theft, identity card confiscation, racist laws and loyalty tests, the wall, the siege on Gaza, cultural appropriation, and the dependence on willing (or unwilling) native collaboration and security arrangements, all with the continued support and backing of imperial power. 

Despite these enduring practices however, the settler colonial paradigm has largely fallen into disuse. As a paradigm, it once served as a primary ideological and political framework for all Palestinian political factions and trends, and informed the intellectual work of committed academics and revolutionary scholars, both Palestinians and Jews.

The conference thus asks where and why the settler colonial paradigm was lost, both in scholarship on Palestine and in politics; how do current analyses and theoretical trends that have arisen in its place address present and historical realities? While acknowledging the creativity of these new interpretations, we must nonetheless ask: when exactly did Palestinian natives find themselves in a "post-colonial" condition? When did the ongoing struggle over land become a "post-conflict" situation? When did Israel become a "post-Zionist" society? And when did the fortification of Palestinian ghettos and reservations become "state-building"?

In outlining settler colonialism as a central paradigm from which to understand Palestine, this conference re-invigorates it as a tool by which to analyze the present situation. In doing so, it contests solutions which accommodate Zionism, and more significantly, builds settler colonialism as a political analysis that can embolden and inform a strategy of active, mutual, and principled Palestinian alignment with the Arab struggle for self-determination, and indigenous struggles in the US, Latin America, Oceania, and elsewhere.

Such an alignment would expand the tools available to Palestinians and their solidarity movement, and reconnect the struggle to its own history of anti-colonial internationalism. At its core, this internationalism asserts that the Palestinian struggle against Zionist settler colonialism can only be won when it is embedded within, and empowered by, the broader Arab movement for emancipation and the indigenous, anti-racist and anti-colonial movement--from Arizona to Auckland.

SOAS Palestine Society invites everyone to join us at what promises to be a significant intervention in Palestine activism and scholarship.

For over 30 years, SOAS Palestine Society has heightened awareness and understanding of the Palestinian people, their rights, culture, and struggle for self-determination, amongst students, faculty, staff, and the broader public. SOAS Palestine society aims to continuously push the frontiers of discourse in an effort to make provocative arguments and to stimulate debate and organizing for justice in Palestine through relevant conferences, and events ranging from the intellectual and political impact of Edward Said`s life and work (2004), international law and the Palestine question (2005), the economy of Palestine and its occupation (2006), the one state (2007), 60 Years of Nakba, 60 Years of Resistance (2009), and most recently, the Left in Palestine (2010).

For more information on the SOAS Palestine Society 7th annual conference, Past is Present: Settler Colonialism in Palestine: www.soaspalsoc.org

SOAS Palestine Society Organizing Collective is a group of committed students that has undertaken to organize annual academic conferences on Palestine since 2003.

 


[i] Patrick Wolfe, Settler Colonialism and the Transformation of Anthropology: The Politics and Poetics of an Ethnographic Event, Cassell, London, p. 163

[ii] Interview with Benny Morris, Survival of the Fittest, Haaretz, 9. January 2004, http://cosmos.ucc.ie/cs1064/jabowen/IPSC/php/art.php?aid=5412